parsaparsa، تا این لحظه: 16 سال و 5 ماه و 15 روز سن داره

پارسا مهربونه بابا ومامان و داداش پرهام

چیتر خداحافظ ،چبتر مرابق خودت باش ....دوست دارم خداحافظ....

  تکیه کلام پارسا من توی این هشت ماهی که به کانون میره  ،پسرم تو این مدت عاشق کانون زبان و زبان خوندن شده و حتی روزایی که مریضه من وبابایی باید کلکی سوار کنیم که راضی به نرفتن بشه ..والا اگه متوجه بشه که کلاس هست حتی با گریه هم شده مارو راضی میکنه که بره.... اولین جمله ایی که پسرکم نوشته:         داستان یک روز منو وپسرم........              وروجک مامان باید ساعت 9 کانون باشه ،مامان از ساعت 8.5 شروع به ناز دادنش میکنه، قربون صدقه رفتن یه بیست دقیقه ایی طول میکشه ،تازه پسر مامان چشاشو باز میکنه و با گریه وناز میگه:چرا خواب...
25 بهمن 1391
1